اختاپوس ولايت فقيه در
ايران
به قلم عبدالرحمن مهابادي، نويسنده و تحليلگر سياسي
با برگرداندن شك برانگيز خميني به ايران در آغازين روزهاي 1979، بجز
كساني كه شناخت عميقي از بنيادگرايي اسلامي داشتند، كسي نميدانست كه چه سرنوشت
دردناكي انتظار مردم ايران را ميكشد. اما درافتادن با چنين شخص و جرياني البته
آسان نبود و پيچيدگي خاصي خود را ميطلبيد كه حتي بسياري از انقلابيون آن ايام درك
صحيحي از آن نداشتند و همانطور كه بعدها ديديم هر كدام به شيوهيي توسط اين
”هيولا” بلعيده شده يا در ميدان
مبارزه منزوي و محو شدند.
اين هيولا با شعار اسلامي و وعدههاي طلايي ظاهر شد و عامة مردم در دورة
نخستين، چهرة وي را در ”ماه” جستجو ميكردند. ميليونها تن از چنين اشخاصي به
استقبالش رفتند و در چنين ابعادي نيز به اجراي فرامينش ميشتافتند. از جنگي كه در
داخل و يا رو به خارج برافروخت تا سركوب آزادي و آزاديخواهان اين ميهن، كه پيروزي
انقلاب محصول مبارزه راستين آنان عليه ديكتاتوري شاه بود.
خميني با كمك امدادگران غيبياش (!) ابتدا دو نيروي قضائيه و مقننه و در
گام بعدي نيروي مجريه را نيز به طور كامل به انحصار خود درآورد و در استمرار اين
خط، به همة وجوه ِ جامعه و انسانها چنگ انداخت و شبكه اختاپوسياش، تار و پود
زندگي هر ايراني را در فراگرفت.
در ايران علاوه بر ارگان نظامي پايه، يعني سپاه پاسداران ، شبكههاي
گسترده ارگانهاي دولتي به راه افتاد كه هدف اصلي آنها، به كنترل درآوردن جامعه و
انسانها و در نقطه كانوني آن، حفظ و حراست از موجوديت رژيم و سركوب مخالفان اين
رژيم بود. طوري كه هيچ خانوادهيي را نميتوان يافت كه از اين نظر تحت مراقبت شديد
ارگانهاي دولتي نباشد.
هنوز در رابطه با اين وجه از ولايت اختاپوس ناگفته بسيار است كه زنان
ايراني تا چه ميزان قرباني جنايات اين رژيم هستند. در حالي كه بيش از 10 هزار زن
مجاهد و مبارز بعداز شكنجههاي هولناك توسط اين رژيم اعدام شدهاند، اسناد بسياري
در دست است كه رژيم با سوءاستفاده از زنان ”به طرق مختلف” مخالفان رژيم را شناسايي
و به دام مرگ ميكشد.
هدف پنهاني اما اصلي شبكههاي اداري دولت و كليه ارگانهاي حكومتي جاسوسي
كردن و شناسايي مخالفان دولت بود تا هرگونه مخالف يا مخالفتي عليه رژيم را در آغاز
سركوب نمايند. در هر نقاط كليدي هر ارگان دولتي، وزارت مافيايي اطلاعات افراد
آموزش ديده خود گذاشته است. كمتر كارمند دولتي را ميتوان يافت كه براي جاسوسي
عليه نزديكان و خويشان خود، تهديد يا تطميع نشده باشد و يا به طرق ساده يا پيچيدهيي
در خدمت رژيم ديكتاتوري ملاها قرار نگرفته باشند.
در ايران تحت حاكميت ملاها، هيچ سازمان يا رسانة غيرحكومتي وجود ندارد. علاوه بر اينكه
سازمانهاي سياسي مخالف اين رژيم، ممنوعالفعاليت بوده و اعضايشان نيز ”محارب” و
”ضدانقلاب” و ”منافق” و .... شناخته شده و حكم صادره براي آنها پيشاپيش شكنجه و
اعدام است، هيچ سازمان ان.جي.او(NGO) را نيز نميتوان
يافت كه مستقيم يا غيرمستقيم وابسته تحت نفوذ وزارت اطلاعات اين رژيم نباشد.
اخيرا وزير اطلاعات پيشين اين رژيم، علي فلاحيان در مصاحبه با يك رسانة
دولتي گفت: ”وزارت اطلاعات برای جمع آوری اطلاعات چه در داخل و چه در خارج در
پوششهای شغلی نظیر كارهای بازرگانی یا شغلهای خبرنگاری کار می کند”( آپارات 24/4/96 ). معني اين حرف
اين است كه رسانهها و خبرنگاران اين رسانهها هر كدام عضوي از شبكه اختاپوسي
اطلاعات رژيم هستند.
علي فلاحيان در همين مصاحبه تصریح میکند که حكم قتل 30 هزار زنداني
سياسي مجاهد و مبارز در سال 1988 از قبل توسط خميني صادر شده بود. وی گفت: ”در
رابطه با مجاهدين و تمام گروههایی كه محارب هستند حكم خمینی، حكم اعدام است و به
تأكید می گفت احتیاط از این طرف بكنید... اینها همیشه حكمشان اعدام است چه قبل و
چه بعد از سال 1988” ( آپارات 24/4/96 ).
فلاحيان همچنين در جواب اين سوال
كه ”آيا همه كساني كه اعدام شدند با اسلحه دستگير شده بودند؟” اعتراف
کرد که حتی دستگیری یک هوادار مجاهدين با یک
نشریه مجاهد يا دستگيري يك نفر كه براي مجاهدين نان خريده باشد يا امكانات تهيه
كرده باشد نیز به اعدام او منجر میشد.
آنچه قابل توجه و تأمل است اين است كه علي فلاحيان هشت سال وزير اطلاعات
در كابينه آخوند هاشمي رفسنجاني بود، كه به دروغ مارك ”مدره” و ”اصلاح طلب” و
”سردار سازندگي” و ... بر پيشاني داشت!
فلاحيان علاوه بر هدایت قتلهای زنجیرهیی و به قتل رساندن بسیاری از
مخالفان و روشنفكران ایرانی، به خاطر نقش مستقیمش در ترورهای خارج كشور تحت تعقعیب
بینالمللی است و حكم جلب برایش صادر شده است.
از جانب بالاترين مقامات دولتي، همانطور كه اخيراً علي خامنهاي، ولي
فقيه اين رژيم در سخنرانياش اذغان نمود، عوامل و مهرههاي اين رژيم ”آتش به
اختيار” هستند در حالي كه اين رژيم هيچ زمينه استقلال (حتي فكري!) براي فرد يا
خانواده يا جرياني باقي نگذاشته است. زيرا عنصر منفوريت از اين رژيم آنچنان در
جامعه ريشهدار است كه جز با سركوب عريان و به كارگيري چنين شبكه اختاپوسي مهار
نميشود.
در كنار اينها بايد به محصولات دردناك پديدههاي اجتماعي در ايران، از
قبيل: بيكاري، فقر، اعتياد، دزدي، فحشاء، فروش اعضاي بدن، فروش زنان و كودكان،
خودسوزي و خودكشي و .... اشاره كرد كه زمينهساز و باني و عامل و سرنخ همه اين
بلاياي كشنده، مقامات اين رژيم هستند تا جامعه را از پيشرفت، مردم را از انديشيدن
به آزادي و حركت به جلو باز دارند. شكنجهها و اعدامهايي را نيز كه رژيم به طور
روزانه در درون زندانها يا در ملاء عام انجام ميدهد فقط و فقط در تكميل شبكههاي
اختاپوسي به منظور ممانعت از سرنگوني رژيم است.
بنابراين، بايد گفت كه ديكتاتوري مذهبي حاكم بر ايران. يك ديكتاتوري
استثنائي در تاريخ بشري، حداقل در عصر حاضر است كه بر جان و مال تك تك نه تنها
ايرانيان، بلكه كشورهاي همجوار چنگ انداخته و تحت عناوين مختلف فرهنگي يا تجاري به
فعاليت مشغول است و از نظر مالي و تسليحاتي و آموزشي از گروههاي تروريستي حزبالله،
حوثيها، حشدالشعبي پشتيباني ميكند.
اكنون در دوران جديد، بخش اعظم اين ماهيت به يمن وجود يك مقاومت
سازمانيافته سراسري و يك آلترناتيو دمكراتيك بر جهانيان افشاء شده و جامعه جهاني
دريافته است كه اين رژيم اصلاحناپذير است و بايد كه آن را سرنگون كرد. اين پيام
اصلي گردهمايي اخير ايرانيان و حاميان بينالمللي مقاومت ايران در 1 ژوئيه امسال
پاريس بود كه فرياد شد و اكنون با تصويب تحريمهاي جديد در مجلسين امريكا، كه
نامگذاري سپاه پاسداران در ليست سازمانهاي تروريستي را در نقطه كانوني آن قرار
دارد رژيم را به شدت به لرزه انداخته و با امضاي آن توسط رئيس جمهور امريكا تبديل
به قانون خواهد شد و پروسه عملي تغيير اين رژيم يك استارت جدي خواهد خورد. پروسهيي
كه شتابان خواهد بود و به طلوع آلترناتيو دمكراتيك خواهد انجاميد!
@m_abdorrahman
No comments:
Post a Comment