Friday, September 1, 2017

تغيير رژيم ايران، رؤيا يا واقعيت!؟


تغيير رژيم ايران، رؤيا يا واقعيت!؟

عبدالرحمن مهابادي، نويسنده و تحليلگر سياسي
تغيير رژيم ايران، رؤيا يا واقعيت؟ اين سوالي است كه بعداز پايان يافتن دوره رياست جمهوري پرزيدنت باراك اوباما از رياست جمهوري امريكا بسيار مطرح است. زيرا تا قبل از آن، سياست مماشات و نزديكي اداره اوباما به رژيم تهران اين مسئله را روشن ساخته بود. در آن دوره سياست بر پاشنة مماشات و ”تغيير رفتار” رژيم ايران مي‌چرخيد. اما با روي كارآمدن پرزيدنت دونالد ترامپ، سياستها و مواضع دولت امريكا سمت و سوي ”تغيير رژيم” رژيم را نشان مي‌دهد و اين مسئله واكنش‌هاي‌ مختلفي را در محافل سياسي غرب برانگيخته است.
برخي‌ها مواضع دولت جديد را مقدمة ”گزينه جنگ” تفسير كرده و آن را ”خطرناك” مي‌خوانند. اين دسته معتقد هستند كه نبايد به رژيم دست زد. برخي‌ها مواضع دولت امريكا را حمايت كرده و بر اين باور هستند كه راه حل بحران منطقه، تغيير رژيم است و سياست تغيير رفتار در گذشته آزمايش خود را پس داده و شكست خورده است. برخي نيز فراتر رفته و تغيير رژيم از طريق حمايت از مقاومت ايران را پيشنهاد مي‌كنند.
حال سوال اين است بين سازش يا جنگ با رژيم كدام واقعي است؟ تغيير رفتار يا تغيير رژيم كدام درست و عملي است؟ اگر تغيير رژيم واقعي است چگونه اين تغيير صورت مي‌گيرد؟ از بيرون مرزها، مانند آنچه در رابطه با عراق صورت گرفت، يا مكانيزم ديگري براي اين كار وجود دارد؟ بازتاب آن بر روي منافع دولتها و افكار عمومي در جهان و منطقه و داخل ايران چگونه خواهد بود؟

براي پاسخ به سوالات فوق بايد از واقعيتهايي كه بر سر آن اجماع نظر كلي وجود دارد شروع كرد.
واقعيت اول اين است كه اين رژيم يك رژيم ديكتاتوري از نوع مذهبي است و جهان در چهار دهه گذشته شاهد آن بوده‌اند. رژيمي كه با نفي و سركوب آزادي‌ها در ايران، برخلاف خواسته‌هاي مردم ايران عمل كرده و ماهانه به طور متوسط 260 نفر را اعدام نموده است. براي نمونه در دوره چهار ساله اول آخوند روحاني كه برخي‌ها به ناحق وي را اعتدالي و ميانه‌رو مي‌خوانند بيش از 3000 نفر اعدام شده‌اند. يا به اعتراف مقامات اين رژيم در سه ماهة اول نيمه دوم سال 1988 بيش از 30 هزار زنداني سياسي بنابه فتواي خميني، بنيانگذاري اين رژيم به جوخه اعدام سپرده‌ شده‌اند.
واقعيت دوم اين صحنه سياسي ايران عبارت است از خواسته اصلي مردم ايران كه ”تغيير رژيم ولايت فقيه” مي‌باشدكه چنانچه در يك فضاي كاملا آزاد و دمكراتيك رفراندمي صورت گيرد اكثريت قريب به اتفاق مردم ايران به سرنگوني اين رژيم رأي خواهند داد. اما رژيم ايران كه اين واقعيت را قبل از همه مي‌داند هرگز چنين رفراندمي را نخواهد پذيرفت. نتيجه اينكه تغيير رژيم ايران اساسا كار مردم و مقاومت ايران است. مقاومتي كه در جامعه ايران ريشه دارد و اكنون به شكل يك آلترناتيو دمكراتيك در دسترس قرار گرفته است.
واقعيت سوم، پرونده مماشات و مذاكره با اين رژيم بوده كه چه در داخل مرزهاي ايران و چه در سطح بين‌المللي هيچ دستاوردي براي بشريت معاصر و به‌خصوص براي مردم ايران نداشته است. اين رژيم به طور ماهوي با همزيستي مسالمت آميز با مردم، چه در ايران و چه در خارج ايران در تعارض است. اين رژيم يك رژيم بنيادگراي اسلامي است كه بر مبناي توسعه‌طلبي و تروريسم و جنگ بنا نهاده شده و كوتاه آمدن از آن، مرز سرخي است كه مترادف سرنگوني‌اش است. به همين خاطر ”مذاكره” صرفا تاكتيكي است كه اين رژيم براي بقاي رژيمش از آن سودجويي مي‌كند. بر همين اساس است كه هيچ دولت و جريان سياسي به اين رژيم اعتماد ندارد. زيرا در عمل به جري شدن اين رژيم انجاميده است.
واقعيت چهارم، گرايش كنوني در جامعه جهاني و بالاخص در امريكا مبتني بر تغيير رژيم ايران است. اكنون در سياست خارجي حقيقت اين است كه خيلي از سياستمداران در امريكا به اين نظريه رسيده‌اند كه رژيم ايران اصلاح‌پذير نيست و لذا بايد تغيير رژيم را در كانون سياست خارجي قرار داد. سياست ”تغيير رفتار” و ”سازش با رژيم ايران” بعداز كنار رفتن باراك اوباما كه سعي مي‌كرد رژيم ايران را حفظ كند اكنون يك تمايل منزوي و مغلوب در كاخ سفيد است.
دليل اثباتي اين تابلو از واقعيت، نظرگاهها و مصوبات و موضعگيري‌هاي اكثريت كنگره و مجلس سناي امريكا در حمايت از مقاومت ايران است كه تصويب لایحه قانونی اعمال تحریمهای جدید علیه رژیم آخوندی به‌خاطر نقض حقوق‌بشر و تولید و تکثیر موشکهای بالستیک و نامگذاری تروریستی سپاه پاسداران توسط مجلسين سنا و كنگره امريكا با اكثريت قاطع آراء در روز سه‌شنبه سوم مرداد 1396، كه متعاقبا توسط رئيس جمهور امريكا به امضا رسيد از آخرين اقدامات كنگره و سناي امريكا است. در حقيقت اين رئيس جمهور جديد امريكا وكاخ سفيد بود كه تا حدودي خود را با مجلسين امريكا تطبيق داد
واقعيت آخر، وجود يك آلترناتيو آماده و شناخته شده است كه برآمده از چهار دهه رويارويي با رژيم ارتجاعي و بنيادگراي حاكم بر ايران است. ريشه‌دار بودن مقاومت ايران در جامعه و گستردگي حمايت‌هاي بين‌المللي از آن، به چنين آلترناتيوي اعتبار و اعتماد بخشيده است. استمرار ديدار و حمايت پارلمان اروپا و كنگره و سناي امريكا و ساير پارلمانهاي كشورهاي جهان و منجمله ديدار هيات مجلس سناي امريكا به رياست جان مك كين در سال گذشته و هيات مشابهي به رياست روي بلانت در 12 آگوست سال جاري اسناد گوياي اين واقعيت هستند
بنابراين و بر اساس واقعيتهايي كه به اختصار به آن اشاره گرديد، تغيير رژيم ايران توسط مردم و مقاومت ايران و با حمايت جامعه جهاني كاملا واقعي، در دسترس و ضروري است. اكنون افكار عمومي جامعه جهاني، تمايل عمومي منطقه‌يي و خواسته مشروع مردم ايران كاملا روي هم افتاده و براي تحقيق چنين امر مبرمي كه منافع عمومي همه مردم جهان را در خود دارد ضروري است كه اين آلترناتيو را به رسميت شناخت و از تغيير رژيم ايران حمايت مادي ومعنوي صورت گيرد.
و اين كليدي براي گشودن قفلهاي بسياري است كه تاكنون به دليل سياستها و استراتژي‌هاي نادرست ناگشوده باقي مانده و بابت آن از پيكر مردم خون بسياري جاري شده است.
@m_abdorrahman


No comments:

Post a Comment