نقش زنان در مقاومت ايران!
در گراميداشت روز
جهاني زن
عبدالرحمن مهابادي، نويسنده و تحليلگر
سياسي
در مطالعه تاريخ، به اسامي زنان بسياري برميخوريم كه در پهنههاي مختلف حيات
انسان نقشهاي مهمي ايفاء كرده و همچون ستارگاني تابناك درخشيده و حيات انسان را
روشنايي بخشيدهاند. اما دردناك اينكه، به موازات آن شاهد يك واقعيت تلخ نيز در
همين رابطه هستيم. حقوق پايمال شده آنان در طول تاريخ.
ستمي كه در جوامع مختلف انساني به زن روا داشته شده است يك ”ستم ويژه و
مستمر” بوده و تا به امروز امتداد داشته است. در حاليكه قبل از هر چيز، زن
همانند مرد يك ”انسان” است. اما از حقوق انسانياش محروم نگه داشته شده است. تاريخ
انسان به طور جد به «زنان» بدهكار است و هنوز تا ”احقاق حقوق يكسان زنان و
مردان” راه ناپيموده بسياري در پيش روست.
اعلام ”روز جهاني زن” و گراميداشت آن در هر سال، اگرچه يك گام مهم در اين مسير
است اما به طور عام اذهان انسانها و جامعه، نه تنها از پايبندي به حقوق يكسان
زنان با مردان عاجز است، بلكه حتي در احترام به قوانين وضع شده در اين رابطه
ناتوان عمل كرده است، چه رسد به احقاق كامل حقوق زنان در پهنههاي مختلف سياسي،
اقتصادي و اجتماعي. زيرا به رغم عبور از دورههاي مختلف تكامل اجتماعي، كماكان
نگرش به زن يك نگرش كالايي و استثمارگرانه است.
تجربه نشان داده است كه نه زنان به تنهايي ميتوانند حقوق محقق ناشده خود را
محقق كنند و نه مردان. زيرا رهايي انسان نيازمند يك
دگرگوني ديرينه در اين رابطه است. اگرچه در ابتداي راه، آنها شايد به عنوان مانع
عليه هم عمل كنند. اما آنها در اصل نميتوانند عليه هم باشند. رهايي زن به معني
اسارت مرد نيست و بالعكس.
هر كدام از ما به طور روزانه با شنيدن اخبار دردناكي از وضعيت زنان در جهان و
بالاخص در كشوري كه در آن زندگي ميكنيم متاثر شده و حس انسانيمان جريحهدار ميگردد
و شايد احساس كنيم كاري از دست ما برنميآيد. زيرا موانعي در درون و بيرون داريم
كه ما را از گام برداشتن رو به آينده بازميدارد. اين يك احساس واقعي است. زيرا هم
زنان و هم مردان بايد در اين مسير قيمت بدهند و بر موانع غلبه كنند. نه زنان به
سادگي به حقوق خود ميرسند و نه مردان از انديشه مردسالاري به راحتي دست ميكشند.
رهايي انسان در گروي يك انديشه عميقا انساني در زنان و مردان است.
تاريخ ملتها به وفور متاثر از تابش تك ستارگاني از زنان و مردان بوده است. اما
آنها در گذر زمان فقط توانستهاند مسافت بسيار كوتاهي را طي كنند. زيرا تك
ستارگاني بودند محصور در زماني يا مكاني محدود.
در ايران رژيمهاي ديكتاتوري حاكم همواره بر زنان اعمال جبر كردهاند.
علاوه بر فرهنگ مردسالاري، قوانين دولتي، حقوق زنان را هر بار به شكلي پايمال كردهاند.
آنها در نگرش به مسئله زنان وجوه مشترك بسيار داشتهاند. هر چيزي بر جبر استوار
بوده باشد خلاف جهت است و عواقب آن خطرناك است.
در ايران تحت حاكميت ملاها، زنان در حيات سركوبشدهترين هستند. در مرگ اما،
سهم بيشتري دارند تا در زندگي. زيرا در فرهنگ ملاها زنان هويت
مستقل ندارند و مايملك مردان به حساب ميآيند! در تلقي ملاهاي حاكم، برابري زن و
مرد انكار شده و با زن ضديتي هيستريك به چشم ميخورد. آنان زن را بر اساس تفاوتهاي
فيزيولوژيكياش با مرد تعريف ميكنند. بر اين اساس مدعي هستند كه زن ضعيف آفريده
شده و تابع احساسات و غرايز است و بنابراين بايد هژموني ابدي مرد را بپذيرد.
بر اساس همين تلقي، پايمال كردن حقوق زنان در تاروپود جامعه نهادينه شده و زن
محكوم به مرگ است. نمونههاي متعددي بوده كه زناني كه به دفاع از شرف خود برخاسته
و تن به تجاوز و تعدي ماموران دولتي ندادهاند محكوم به اعدام شدهاند. زن شجاعي
به نام ريحانه جباري نمونه بارزي در اين زمينه است.
خمینی، بنيانگذار رژيم ملاها در کتاب تحریرالوسیلهاش
نوشته است: «زنان موجودات شروری هستند و اگر زنی از فراهم کردن محیط مناسب جهت
ارضای همسرش خودداری کند، همسرش حق دارد او را کتک بزند و هر روز بر شدت کتک بیافزاید
تا زن را وادار به تسلیم کند».
در ايران پوشش و حجاب برای زنان اجباري
است. در سالهاي اخير، شاهد پديده شومي به نام اسيد پاشي بودهايم ماموران دولتي به
سر و صورت زنان اسيد پاشيده و زندگي آنان را اليالابد تباه كردهاند. در ايران
همچنين قوانین به گونهیی تدوین شده که مرد میتواند به صرف یک اتهام، همسرش را به
قتل برساند و از مجازات مصون بماند.
در نگاهي به قانون اساسي رژيم ملاها ميبينيم
كه مناصب كليدي هر سه قوة قضاييه، مجريه و مقننه خاص مردان ميباشد و زنان از
قرارگرفتن در رهبري سياسي، يا مناصب كليدي سه قوة قضائيه، مقننه و مجريه محروم شدهاند.
علاوه بر اينها، در
دوران چهل ساله حاكميت ملاها، چند هزار تن از زنان مجاهد و مبارز ايراني اعدام شدهاند.
ملاها به كشتار و چپاول اموال مردم بسنده نكرده و زنان ايراني را به خودفروشي و
فحشاء كشانده و باندهاي خريد و فروش زنان به راه انداختهاند. طبق قوانین جزایی این حکومت، حتی در
سنگسار و هنگام مرگ نیز زنان تا زیر گردن و مردان تا کمر در گودال کاشته میشوند.
به این ترتیب مردان امکان فرار احتمالی از مجازات را دارند اما زنان نه.
ملاها در ضديت با انسانيت زن هيستريك هستند و حقوق زنان را مساوي حقوق حيوان
دانستهاند!
اما در نقطه مقابل تفكر و ديدگاه ملاهاي
حاكم، زنان در مقاومت
ايران از يك جايگاه ويژهيي برخوردار هستند. آنها در ميدان عمل مبارزاتي شايستگي
خود را براي پيشبرد مقاومت عليه ملاها به اثبات رسانده و ديگران را به تحسين
برانگيختهاند. به همين دليل است كه اكنون همه مناصب كليدي مقاومت در دست زناني
است كه از كوران حوادث عبور كردهاند. آنان از حمايت مردان مجاهد و مبارزي
برخوردارند كه خود در طول ساليان در بطن مبارزه عليه ملاها جنگيدهاند. زنان و
مردان در مقاومت ايران اكنون از يك تشكيلات منسجم و سازمانيافته و توانمند
برخوردارند كه نه تنها توانستهاند مقاومت را به نقطه كنوني برسانند بلكه تا حدود
زيادي ايران بعداز سقوط ملاها را نيز ضمانت كرده است.
دیدگاههای مریم رجوی، رئيس جمهور برگزيده
مقاومت ايران در مقوله زنان، درست رودرروی نظرگاههای قرونوسطایی نظام آخوندی قرار
دارد. در ماده (5) پلاتفرم وي براي ايران بعداز آخوندها آمده است: «ما به برابری
کامل زنان و مردان در کلیه حقوق سیاسی، اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی
معتقدیم و هر گونه اشکال تبعیض علیه زنان، ملغی خواهد شد و آنان از حق انتخاب
آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق، تحصیل و اشتغال برخوردار خواهند بود».
مریم رجوی، معتقد است که زنان فراتر از
کسب برابری، رسالت تغییر جوامع کنونی به سوی آزادی را بر دوش دارند و زنان نیروی
تغییر جوامع امروز بهشمار میروند. وی این رسالت را نه آرمانی برای افقهای
دوردست زندگی بشری، بلکه نیاز و ضرورت مبرم امروز جهان میداند.
پایبندی مقاومت ایران به جنبش برابری زنان
و مردان و جایگاه زنان در رهبری جنبش، یک جهش در پیشبرد امر برابری در جامعه ایران
ایجاد کرده است، بهخصوص که در محور این جنبش، سازمان مجاهدین خلق ایران قرار دارد
که به یک اسلام بردبار معتقد است و اکنون به یک گنجینه پر از تجربه برای مردم ایران
و بهخصوص همه زنان آزاده دنیا تبدیل شده است.
خانم مریم رجوی در یکی از کتابهای خود به
نام «زنان نیروی تغییر» ميگويد: «زنان نیروی اول مبارزه با بنیادگرایی هستند و
بدون مشارکت زنان، جهان نمیتواند بر این خطر که بشریت را تهدید میکند، غلبه کند.
قلب مسأله این است که شکست بنیادگرایی تنها با رهبری زنان میسر خواهد شد».
در حاكميت چهل ساله ملاها، زنان ايراني، رودررو با ملاها درخشش چشمگيري از خود
نشان دادهاند. از شركت در تظاهراتهاي ضد دولتي تا ايستادگي قهرمانانه عليه ملاها
در زندانها، از حضور فعالانه در جنگ نظامي عليه ملاها تا اداره امور لجستيكي و
پشتيباني در شرايط مختلف و همچنين شركت فعالانه در هدايت قيام در داخل كشور كه
اكنون در آستانة پيروزي قرار گرفته است.
به گواهي مرداني كه تحت رهبري زنان ساليان سال عليه رژيم ملاها مبارزه كردهاند،
اگر نقش تعيين كننده زنان در اين مقاومت نبود، مقاومت ايران هرگز در نقطه كنونياش
قرار نميگرفت. به همين علت است كه ملاهاي حاكم بر ايران از نقش زنان در صفوف
مقاومت و بالاخص قرار گرفتن خانم مريم رجوي در رأس مقاومت به وحشت افتادهاند. اين
مردان ميگويند كه رمز موفقيت، ماندگاري و آيندهداري مقاومت ايران در قرار گرفتن
زنان در رهبري مقاومت ايران است.
در جهان بسيارند كساني كه به نقش بي بديل خانم مريم رجوي عليه بنيادگرايي حاكم
بر ايران اميد بستهاند. رودي جولياني، شهردار سابق نيويورك و مشاور حقوقي پرزيدنت
ترامپ در سخنرانياش همزمان با برگزاري اجلاس ورشو گفت: «ما معتقد هستيم كه آلترناتيو اين رژيم مريم رجوي
است».
ترديدي نيست كه تحت رهبري زن شايسته ايراني، سرنگوني رژيم بنيادگراي حاكم بر
ايران بيش از هر زمان ديگري نزديك است و
نسلهاي آينده در اين خصوص بسيار خواهند گفت.
روز هشت مارس بر همه زنان جهان مبارك باد.
No comments:
Post a Comment