Wednesday, June 28, 2017

آلترناتيو دمكراتيك رژيم ايران


آلترناتيو دمكراتيك رژيم ايران
گذشته چراغ راه آينده است

به قلم عبدالرحمن مهابادي، نويسنده و تحليلگر سياسي
ابتدا تجربه‌يي از سالهاي نخست، بعداز روي كار آمدن خميني در سال 1979 كه هدفي جز تحميل يك حاكميت ديكتاتوري مذهبي بر مردم ايران نداشت و قبل از برگزاري نخستين دوره از انتخابات رياست جمهوري كه در روز 5 بهمن‌ماه 1358 برگزار گرديد، جامعه ايران شاهد شكل‌گيري دو جبهه سياسي بود. جبهه حاكميت و جبهه اپوزيسيون.
جبهه حاكميت را آخوندها و قشري از جامعه كه نسبت به اسلام بنيادگرا و آخوندهاي مبلغ آن هيچ شناختي نداشتند. جبهه اپوزيسيون نيز جبهه‌يي از نيروهاي روشنفكر، دمكرات، آزاديخواه و انقلابي و همچنين اقليتهاي ملي و مذهبي بودند كه تهديدات خميني و رژيمش عليه آنها از مدتي قبل شروع شده بود.
در نخستين دوره از انتخابات رياست جمهوري، همه اجزاء جبهه اپوزيسيون، صرفنظر از تفاوت‌ها و اختلافات، گرداگرد كانديداتوري آقاي مسعود رجوي، مسئول وقت سازمان مجاهدين خلق، عليه پديده‌يي كه در سالهاي بعد تبديل به تهديد اصلي منطقه و جهان گرديد ايستادند. خميني كه در آن ايام در اوج قدرت بادآورده‌اش بود از اين اتحاد عمل در جامعه ايران به وحشت افتاد و عليرغم اظهارات قبلي‌اش مبني بر عدم دخالت در انتخابات، فرمان به حذف آقاي مسعود رجوي داد و به اين وسيله نخستين خشت كج ديكتاتوري مذهبي در ايران بنا نهاده شد. اتحاد عملي كه عليرغم حذف يگانه كانديداي آن، به‌ عنوان يك پيروزي بزرگ عليه حاكميت سياه آخوندها در سينة تاريخ به ثبت رسيد. از آن ايام سالها گذشت و جبهه اپوزيسيون فراز و نشيب زيادي به خود ديد.
بعداز سركوب خونين تظاهرات 500 هزار نفره مجاهدين خلق در 30 خرداد 1360 كه توسط سپاه پاسداران رژيم به خاك و خون كشيده شد، مقاومت ايران دوران جديدي آغاز كرد. در هفته‌هاي نخست بعداز اين كشتار خونين، در قلب تهران شوراي ملي مقاومت توسط آقاي مسعود رجوي تأسيس گرديد. با تأسيس اين شورا و پيويستن جريانات سياسي و ملي ايران، نخستين طليعة يك آلترناتيو دمكراتيك ايران چشم انداز روشني را فراراه مردم ايران قرار داد. اين شورا با محوريت سازمان مجاهدين خلق كه تا به امروز پابرجا مانده ديرپاترين ائتلاف سياسي در صحنه اپوزيسيون ايران است، همه اكنون همه ساختارها و شرايط يك آلترناتيو را در خود دارد. علاوه بر مسئول شورا و مسئولين كميسيونهاي آن كه مجموعا نقش دولت سايه را دارند، خانم مريم رجوي در سال 1993 به عنوان رئيس جمهور اين شورا انتخاب گرديد. اين انتخاب از هر نظر آغاز تحولات جديد به سود مقاومت مردم ايران بود. علاوه بر شكوفايي و اعتلا در ارگانهاي اين مقاومت، سرچشمه حمايت‌هاي ديپلماتيك بين‌المللي گرديد كه هر روز بر دامنة آن افزوده مي‌شود.
قرار گرفتن يك زن شايسته در رأس اين مقاومت، سكوي پرتاب به جلوي اين مقاومت عليه رژيم زن ستيز آخوندي بود كه به موازات آن، پيام ضدبنيادگرايي و دمكراتيك بودن اين آلترناتيو ر ا در جامعه جهاني طنين‌انداز نمود و سيل حمايت‌هاي جهاني را به سمت اين مقاومت به راه انداخت. در پرتو همين انتخاب و پايداري اين مقاومت بود كه توطئه‌هاي ارتجاعي و استعماري يكي يكي در هم مي‌شكست و افق روشني را فراروي آينده ايران و ايراني قرار مي‌داد. و اگر نبود چنين سرمايه ملي و ميهني شگفت انگيزي، معلوم نبود كه چه سرنوشت دردناكتري در انتظار ايرانيان قرار مي‌گرفت! سرنوشتي كه جهانيان، برهة سال 2003 را به چشم خود ديدند كه چه توطئه‌ مشترك كثيفي در خاك فرانسه و عراق عليه اين مقاوت صورت گرفت. يك كودتاي ارتجاعي-استعماري در خاك فرانسه عليه مقاومت و به موازات آن، بمبارانهاي مهيب قرارگاههاي ارتش آزاديبخش ملي به عنوان بازوي مسلح اين مقاومت كه آثار و عواقب خونين و دردناكي بر روي اين مقاومت برجاي گذاشت. حاصل اين دو توطئه همزمان جببه متحد ارتجاع و استعمار، سرمايه‌هاي بادآورده كلاني بود كه به جيب آخوندهاي حاكم مي‌ريخت و از طرف ديگر خوني بود كه بيشتر از قبل از پيكر مردم و مقاومت ايران بر زمين مي‌ريخت.
اكنون ايرانيان خود را براي برگزاري گردهمايي سالانه مقاومت ايران در فرانسه آماده مي‌كنند كه قرار است روز اول ژوئيه در پاريس برگزار گردد. در فراخوان اين گردهمايي آمده است: ”اجتماع امسال ما،گردهمایی پیروزیهای مقاومت و شکستها وبن بستهای چاره ناپذیر دشمن است؛ پیروزی اراده انقلابی ملت بزرگ ایران که از قیام تاریخی ۳۰خرداد برای به زیر کشیدن نظام ولایت فقیه و خلافت ارتجاعی و برپایی حاکمیت مردم و دموکراسی عزم جزم کرده و با ریختن جامهای زهر آتش بس در جنگ ضد میهنی و در برنامه بمب سازی اتمی به کام خمینی و خامنه ای، و با درهم کوبیدن استراتژی صدور تروریسم و مداخلات منطقه یی رژیم ولایت فقیه، استبداد دینی را به محاصره سیاسی و استراتژیکی مقاومت در آورده است”.
اكنون اين اجماع نظر عمومي وجود دارد كه شرايط عيني و ذهني در داخل ايران و شرايط بين‌المللي و منطقه‌يي براي سرنگوني اين رژيم مهيا ، و تحولات بزرگ و روشني در منطقه با محوريت ايران در شرف وقوع است. لذا يك بار ديگر اتحاد عمل ايرانيان و سازمانهاي سياسي سراسري و منطقه‌يي‌ ايراني گرداگرد شوراي ملي مقاومت و رئيس جمهور منتخب آن ، بيش از هر زمان، يك ضرورت براي رهايي مردم نه تنها ايران بلكه منطقه از چنگال رژيم بنيادگرايي است كه در سالهاي اخير انبوهي گروههاي تروريستي‌اش، از قبيل داعش و، حوثي‌ها.حزب‌الله، حشد شعبي و ... اين منطقه از جهان را ميدان تاخت و تاز خود كرده و به تهديدي عليه جهانيان بدل گرديده است.
آري اكنون مقاومت ايران تبديل به يك نقطه اميد و يك گنجينه گرانبها براي طيف وسيعي از نيروهايي گرديده كه براي آزادي و انسانيت و رهايي از چنگال بنيادگرايي اسلامي مبارزه مي‌كنند.
@m_abdorrahman




No comments:

Post a Comment