در حمايت از مردم ايران چه بايد كرد؟
بني
آدم اعضاي يكديگرند
كه در
آفرينش ز يك گوهرند
چو
عضوي به درد آورد روزگار
دگر
عضوها را نماند قرار
سعدي
عبدالرحمن مهابادي، نويسنده و
تحليلگر سياسي
اكنون در برابر چشمان مردم جهان، مردم ايران در
مبارزه براي رهايي از چنگال ديكتاتوري مذهبي حاكم بر كشورشان به پا خواستهاند و
عزم جزم كردهاند كه آن را به زير بكشند.
آنها از گام ”بايد” در اين مسير عبور كرده و در
برداشتن گام ”توانستن” آن چيزي كم ندارند. زيرا يك مقاومت سازمانيافته با تجربه و
ريشهدار را در پشت خود دارند. آنها اين بار مصمم شدهاند كه گام نهايي خود را
براي سقوط ديكتاتور بردارند و آن را از روزهاي پاياني سال 2017 آغاز كردهاند.
آنها از ظلم ديكتاتور به ستوه آمده و كارد به استخوانشان رسيده است. نه تنها از يك
زندگي آزاد محروم شدهاند بلكه به گرسنگي كشيده شدهاند. به طوري كه روزانه
شاهد هستيم شماري از مردم اقدام به خودكشي يا كشتن فرزاندن
خود ميكنند. شماري جسم خود يا اعضايي از بدن خود را با قيمتي ارزان در معرض فروش
ميگذارند. خيليها تن به كار طاقت فرسا ميدهند و بسياري نيز در اينگونه كارها
سلامتي خود را براي هميشه از دست ميدهند. بسياري هستند كه اموالشان توسط باندهاي
حكومتي غارت شده و شماري قابل توجهي نيز توسط پاسداران رژيم به طور روزانه به قتل
ميرسند.
مردم اين بار به ميدان آمدهاند تا براي هميشه به
ظلم و ستم ديكتاتوري پايان دهند. به رغم وضعيت بد معيشتيشان. شعار اصلي آنها سرنگوني ديكتاتور است. آنها در قيام
اخير شعار ميدادند: «مرگ بر ديكتاتور، مرگ خامنهاي، مرگ بر روحاني». آنها به
تجربه دريافتهاند كه در اين رژيم هيچ اصلاحطلبي وجود ندارد. اصلاحطلبي فريبي
بيش نيست. آنها به خوبي دريافتهاند كه اصلاحطلبان قلابي در اين رژيم
بيشتر از اصولگرايان به بقاي ديكتاتوري مذهبي حاكم خدمت كردهاند. هم مردم را از
حركت بازداشتهاند، هم بنيانگذار و مجري صدور بنيادگرايي و تروريسم و اعدام و
شكنجه و غارت اموال مردم و همچنين مغز متفكر بمب اتم و توليدگر آن بوده و هستند و
هم جامعه جهاني را فريفته تا در طول ساليان گذشته، در كنار رژيم ملاها قرار گيرند.
حال اين سوال مطرح ميشود كه در حمايت از مردم
ايران چه بايد كرد و وظيفه ديگران اعم از ايرانيان خارج كشور يا مردمان و دولتهاي
كشورهاي ديگر چيست؟
ايرانياني كه قلبشان براي وطنشان ميطپد و مشتاق
آزادي مردم و ميهن خود هستند. آنهايي كه برخلاف ميل خود مجبور به ترك ايران اشغال
شده توسط ديكتاتوري مذهبي شدهاند. آنهايي كه قطعا همصدا با مردم و قيامآفرينان
صحنة نبرد خواستار سرنگوني رژيم ولايت فقيه هستند. آنهايي كه ميدانند به طور موقت
در خارج از ايران سكونت دارند و از هر كمكي به مردم داخل كشور در جهت سرنگون كردن
رژيم ايران دريغ نميكنند و حتي بيصبرانه مترصد فرصت هستند تا به كمك قيامكنندگان
در شهرهاي ايران بشتابند. آنان يك وظيفه بيشتر ندارند و آن هم عبارت است از «هر
ثانيه نفس كشيدن و تلاش كردن با مشي سرنگوني ديكتاتور در ايران» و ”صدا” شدن براي
مردم بپاخاسته ايران در سراسر جهان. تا از اين طريق مردمان جهان و دولتها را تشويق
نمايند تا به وظيفه انساني و بشردوستانه خود در حمايت از مردم ايران بپاخيزند.
پيشبرد قيام و انقلاب مردم ايران عليه ديكتاتوري مذهبي حاكم بر ايران در داخل
ايران و خارج از مرزهاي ايران لازم و ملزوم يكديگر بوده و در يك ارتباط تنگاتنگ
است كه تابلوي شكوهمند و پيروزمند انقلاب مردم ايران را ترسيم ميكنند. امري كه
بدون ترديد در مقاومت ايران و رئيس جمهور برگزيده آن، خانم مريم رجوي تجلي مييابد.
بر مردمان و دولتها، بهخصوص همسايگان و كشورهاي
خاورميانه است كه به ياري مردم ايران بشتابند. اين امر نه تنها يك وظيفه انساني
عام، بلكه يك ضرورت براي بازگرداندن امنيت و ثبات به منطقه و جهان است. اگر به
تاريخچه شكست و پيروزي انقلابات جهان نظري بيافكنيم، نقش مردمان و دولتهاي كشورهاي
ديگر در شكست يا پيروزي انقلاب مردم در يك كشور مشخص به روشني پيداست. براي نمونه،
همدستي مماشاتگران غرب با رژيم ايران و امدادرساني دولت ايالات متحده امريكا در
دوران رياست جمهوري باراك اوباما با رژيم ضدبشري حاكم بر ايران به اين منجر شد كه
قيام گسترده مردم تهران در سال 2009 به نتيجه نرسد و اين رژيم به عمر نامشروع خود
ادامه دهد.
بر كسي پوشيده نيست كه بانكدار جهاني تروريسم و حامي اصلي
تروريسم در جهان رژيم ديكتاتوري ولايت فقيه حاكم بر ايران است. اگر اين رژيم نبود
قطعا تروريسم از قالب گروههاي تروريستي كوچك فراتر نميرفت. اگر اين رژيم نميبود
اكنون صدها هزار تن از مردم ايران، سوريه، عراق و .... در كنار ما بودند. كمااينكه
اگر اين رژيم نبود از دهها ميليون آواره در جهان خبري نبود. و اگر اين رژيم نبود
قطعا گروههاي تروريستي از قبيل القاعده، طالبان، داعش و .... وجود خارجي نميداشتند
كه وضعيت دردناك كنوني را بر جامعه جهاني تحميل كنند.
بنابراين، ميتوان نتيجه گرفت كه هر فرد، هر جريان، هر مردم
و هر دولتي در حمايت از مردم ايران ميتواند ايفاي نقش كند. نقشي كه براي ممانعت
از تداوم كشتار و براي نجات جامعه بشريت معاصر از تهديدات «بدترين ديكتاتوري موجود
در جهان»، يعني رژيم حاكم بر ايران، هم انساني است و هم بسيار ضروري.
دولتها ميتوانند ضمن محكوم كردن اقدامات رژيم ايران عليه
قيامكنندگان ايراني، بر روي اين رژيم فشار وارد كنند تا زندانيان و بهخصوص
بازداشتشدگان اخير را بدون قيد و شرط آزاد كند. آنها اكنون با تهديد قتل عام
مواجه هستند و رژيم در صدد است با كشتار آنان قيام را از حركت به جلو بازداشته و
سرنگونياش را به عقب بياندازد.
دولتها ميتوانند ادامة روابط خود با اين رژيم را به
آزادكردن دستگيرشدگان و بازداشتشدگان اخير در ايران مشروط كنند. آنها همچنين ميتوانند
خواهان تشكيل يك كميته تحقيق بينالمللي در رابطه با نقض حقوق بشر در ايران تحت
حاكميت ملاها باشند. دولتها ميتوانند با
يك ابتكار عمل در به رسميت شناختن مقاومت ايران، يك گام كيفي در حمايت از مردم ايران بردارند.
اقشار مختلف مردم ساير كشورهاي جهان كه در واقع سنگ بناي
چنين حمايتي هستند ميتوانند از دولتهاي خود بخواهند تا در کنار مردم ایران در
مبارزهشان براي نيل به آزادي قرار بگیرند.
No comments:
Post a Comment