Monday, September 24, 2018

مردمي كه در كشور خود زنداني‌اند!


مردمي كه در كشور خود زنداني‌اند!
نگاهي به وضعيت زندگي در ايران تحت حاكميت ملاها
به قلم عبدالرحمن مهابادي، نويسنده و تحليلگر سياسي
چند روز قبل با يكي از دوستانم در مورد شعارهاي مردم ايران در قيام عليه ديكتاتور حاكم بر كشورشان صحبت مي‌كرديم. پيرامون آن بحث داغي بين ما صورت گرفت. بحث از اينجا شروع شد كه شعارهاي مردم تا چه ميزان دردها و خواسته‌هاي اين مردم را بيان مي‌كند. شعارها اشكال بسيار ساده‌يي داشتند. اما در عين حال هركدام بيانگر موضوعي در اين كشور است كه مي‌توان پيرامون آن كتابها نوشت. از وضعيت اقتصادي، سياسي و اجتماعي جامعه تا كارنامه 40 ساله رژيمي كه اكنون در آستانه سقوط است. اينها برخي از شعارهاي مردم در قيام و اعتراضات يوميه آنهاست: «نه غزه نه لبنان، جانم فداي ايران»،«سوريه را رها كن فكري به حال ما كن»، «مرگ به ديكتاتور»، «دشمن ما همينجاست دروغ مي‌گويند امريكاست» «اصلاح طلب اصولگرا، ديگر تمام است ماجرا» و ....
مردم ايران گرسنه هستند. در حالي كه خط فقر در ايران پنج ميليون تومان است دستمزد ماهانه كارگر 2 ميليون تومان است. رسانه‌هاي حكومتي به اين واقعيت اعتراف مي‌كنند كه بيش از پنجاه ميليون ايراني زير خط فقر هستند. نرخ ريال و دلار در دو جهت معكوس به سرعت از هم دور مي‌شوند كه به معني فاصله گرفتن هرچه بيشتر طبقات در جامعه است. از يك طرف سران و مقامات و بستگان و هواداران اين رژيم كه به قول رسانه‌هاي حكومتي از چندصد نفر تجاوز نمي‌كنند و از طرف ديگر توده‌هاي مردم كه اكثريت مطلق در ايران تحت حاكميت ملاها هستند. در ايران بسياري هستند كه سپرده‌هايشان توسط باندهاي حكومتي به غارت رفته و اعتراضات گسترده آنان براي پس گرفتن سپرده‌هايشان به جايي نرسيده است. باندهاي اين رژيم به گونه‌هاي مختلف دارايي‌هاي مردم را غارت كرده‌اند. گراني بيداد مي‌كند و شمار بيكاران روز به روز افزايش مي‌يابد. وضعيت معيشتي و اقتصادي جامعه فروپاشيده و پديده‌هاي دردناكي همچون كولبري، اعتياد، فحشاء، فروش اعضاي بدن و حتي كودكان تار و پود جامعه را فراگرفته است. هاله‌يي از دردهاي عميق بر چهره‌هاي مردم نمايان و محسوس است و ايراني هرجا گوش شنوايي بيابد سفره دردهاي خود را پهن و شنونده را به فكر وامي‌دارد كه واقعا چرا؟

مردم ايران امنيت ندارند. هر فرد و هر خانواده از طرف دهها ارگان حكومتي تحت مراقبت شديد امنيتي هستند. تقريبا كسي را نمي‌توان در ايران يافت كه از اين قاعده مستثني باشد. به همين علت است كه ايران در نظر ايرانيان و جهانيان ”يك زندان بزرگ” است كه زندانيان روزانه تحت شكنجه رواني و جسمي هستند. تاكنون بيش از 120 هزار تن اعدام شده‌اند. اگر اعدام زندانيان عادي را نيز كه خود قرباني اين رژيم هستند، به حساب بياوريم آمار اعدام شدگان در طول 4 دهه حاكميت ملاها چند برابر است. زندانيان سياسي تنها به علت مخالف‌شان عليه حكومت به طور گسترده روزانه اعدام مي‌شوند. شواهد بسياري در دست است كه شمار زيادي از زندانيان سياسي تحت نام زندانيان عادي اعدام شده‌اند. بنابه اعلام مراكز جهاني مربوط به نقض حقوق بشر، ايران ركوردار اعدام در جهان و ركوردار دستگيري و زنداني كردن هنرمندان و بالاخص خبرنگاران و روزنامه‌نگاران در جهان است. وقتي وارد زندگي هر خانواده ايراني مي‌شويد متوجه مي‌شويد كه نگاهها عموما به هم مرموز و سنگين است. بازهم اين صحنه‌ها شنونده را به فكر وامي‌دارد كه واقعا چرا؟

مردم ايران از حكومت خشمگين هستند. در حالي كه كشورشان از هر نظر غني و ثروتمند است و مردم شايسته يك زندگي بهتر هستند اما به واسطة رژيم ديكتاتوري مذهبي حاكم بر كشورشان، اين ثروت صرف صدور بنيادگرايي و تروريسم، كشتار مخالفان رژيم، توليد سلاح هسته‌يي، كشورگشايي و توسعه‌طلبي ملاها شده است. بخش اعظم اقتصاد كشورشان در دست سپاه پاسداران است كه ابزار چنين صادراتي است. آنها براي اهداف خود دهها و صدها حزب و سازمان و گروه تروريستي در كشورهاي ديگر را تامين مالي كرده تا بتوانند خود در ايران بر سر كار باقي بمانند. اين رژيم براي بقاي خود بيش از هوادارانش در ايران، به نيروهاي تروريستي و مزدورش در خارج از مرزها متكي است. به‌خصوص كه اكنون بدليل تاثير قيام، هواداران اين رژيم به سرعت در حال ريزش هستند. اگر مشاهده مي‌كنيم كه رژيم از ديكتاتور سوريه، بشار اسد حمايت مي‌كند يا حزب‌الله در لبنان، شبه‌نظاميان و احزاب شيعي در عراق يا حوثي‌ها در يمن حمايت مالي مي‌كند و سالانه صدها ميليون دلار از دارايي‌هاي مردم ايران را به آنها اختصاص مي‌دهد به همين منظور است. اكنون جهانيان به چشم خود مي‌بينند كه رژيم ملاها در ايران فاقد مشروعيت مردمي و پايگاه اجتماعي است و چنانچه در ايران يك انتخابات آزاد و دمكراتيك متصور باشد، بيش از 95 درصد از مردم ايران به بقاي اين رژيم ”نه” خواهند گفت. آخوندها اين را به خوبي احساس مي‌كنند و پنهان نمي‌دارند كه خطر سرنگوني رژيم‌شان بسيار «جدي» است!

اينجاست كه پاسخ سوالات خود را مي‌يابيد و با مردم ايران همصدا مي‌شويد و به آنها حق مي‌دهيد كه قيام را كنند. اكنون بعداز گذشت نزديك به چهار دهه از حاكميت ملاها، مردم نسبت به ماهيت ضدمردمي و غارتگرانه آنها تحت نام اسلام و قرآن و پيامبر آگاه شده‌اند. آنها به اين واقعيت رسيده‌اند كه ريشه همه مشكلات در جامعه، آخوندهاي حاكم هستند و به همين دليل است كه عليه ديكتاتوري مذهبي حاكم بر كشورشان قيام كرده‌اند. آنها اگر با پوست و گوشت خود، فقر و ديگر فجايع جامعه را لمس كرده‌اند، اكنون زندگي مرفه سران رژيم و فرزندان و بستگان آنها را نيز در ايران و خارج ايران را مي‌بينند. آنها آگاهي خود را در در شعارها و خواسته‌هايشان در قيام نشان مي‌دهند. شعارهاي قيام ريشه در اعماق جامعه و قلوب ايرانيان دارد كه اكنون عزم جزم كرده‌اند كه ديكتاتور را به زير بكشند و آينده درخشاني را براي خود و مردمان منطقه رقم بزنند. آنها به خوبي مي‌دانند كه تنها نيستند و به مقاومتي پشت گرم هستند كه در ميان مردم «كانون‌هاي شورشي» دارد كه هم هدايتگر آنهاست و هم سازمان دهندة آنها براي نزديك شدن به سرنگوني رژيم ملاها.
برخي‌ها به درستي قيام مردم ايران را ”انقلاب گرسنگان” و ”براندازان نظام ديني” نام نهاده‌اند تا زخمهاي گرسنگان را التيام بخشد و به حاكميت دينفروشان و فتوافروشان ميلياردر در ايران پايان دهند.



No comments:

Post a Comment