Thursday, January 19, 2017

مرگ رفسنجاني و پيامدهاي آن


مرگ رفسنجاني و پيامدهاي آن

روز يكشنبه 8/1/2017 (علي اكبر هاشميي رفسنجانی) در سن 82سالگی پس از یک حمله قلبی و ساعاتي پس از انتقال به بیمارستان مرد.
رفسنجاني هم به عنوان يك فرد و هم به عنوان يك جريان نقش مهمي در سرپا نگه داشتن رژيم حاكم بر ايران ايفا نمود. وي برخلاف آنچه غربي‌ها به ناحق وي را ”مدره” نام نهاده بودند هيچگاه مدره نبود. زيرا در تمام جنايات انجام گرفته توسط اين رژيم داشته وانگهي اگر مي‌بود كه وضعيت رژيم و جامعه ايران به شكلي كه هست نمي‌بود.
كساني كه بازگشت خميني به ايران در روزهاي نخستين سال 1979 را به ياد دارند، مي‌دانند كه رفسنجاني جزو مدار نخست از افراد مورد اعتماد خميني بوده و قبل از مرگ خميني در 13 خرداد 1368 مهمترين مناصب حكومتي رادر اختيار داشت.

در طول جنگ هشت ساله ايران و عراق رفسنجاني عملا به عنوان نائب خميني عمل مي‌كرد. وي نخستين رئيس مجلس و چهارمين رئيس جمهور رژيم حاكم بر ايران در فاصله سالهاي 1368 تا 1376 بود. رفسنجاني طي سالهايي كه رئيس مجلس بود به علت نزديكي‌اش به خميني، در تعيين تكليف موضوعات مربوط به آن ايام تصميم‌گيرنده بود. وي بود كه علي خامنه‌اي را در فاصله سالهاي 1360 تا 1367 به مدت هشت سال بر كرسي رياست جمهوري و بعداز مرگ خميني هم وي را بر كرسي ولايت فقيه نشاند.
رفسنجاني تا قبل از مرگش همواره يكي از ستون‌هاي اصلي رژيم ولايت فقيه بود اگرچه بعداز مرگ خميني از جانب باند خامنه‌اي بتدريج از پستهاي حكومتي دور نگه داشته شد.
از ديگر نقشهاي مهم رفسنجاني كه به سرعت به يكي از بزرگترين سرمايه‌داران ايران  تبديل شده بود اين بود كه وي از همان ابتداي روي كار آمدن رژيم همواره معتقد به خشونت و سركوب مخالفان بود. براي نمونه:
ü      بعداز كشتار خونين تظاهرات 500 هزار نفره مردم شهر تهران در 20 ژوئن 1981 كه به دستور خميني صورت گرفت رفسنجاني بود كه گفت اعضاي مجاهدين خلق يا بايد كشته و حلق آويز شوند يا دست و پايشان قطع و از جامعه بيرون رانده شوند. وي افزود كه اگر ما در روزهاي اوليه بعداز قيام 1979 دويست نفر از آنان را حلق‌آويز مي‌كرديم مجاهدين اينگونه گسترش پيدا نمي‌كردند (روزنامه اطلاعات 3 اكتبر 1981)
ü      رفسنجاني از جمله كساني بود كه براي حل مشكلات داخلي ايران به سركوب و كشتار اعتقاد داشت. به همين خاطر همزمان با صدور فتواي خميني مبني بر كشتار مردم كردستان ايران در سال 1980 كه بي تاثير از نقش رفسنجاني نبود و در كتاب خاطراتش نيز آن را ذكر كرده است، در رابطه با مذاكرات هيات نمايندگي مردم كردستان با دولت مركزي در سال 1980 به شدت مخالف بود. از همين منظر بود كه در دوران رياست جمهوري رفسنجاني، د.عبدالرحمن قاسملو و بعداز وي هم د.صادق شرفكندي كه رهبران متوالي حزب دمكرات بودند، توسط تيم‌هاي اعزامي رژيم ايران بر سر ميز مذاكره با رژيم در كشورهاي اروپايي ترور شدند. جنايتي كه دادگاه ‌آلمان در ”پرونده ميكونوس” رفسنجاني و علي خامنه‌اي را ”تصميم‌گيرندگان اين ترور” معرفي نمود.. علاوه بر اينها بايد به ترور صدها كرد ايراني در كردستان عراق و بيش از 150 عمل تروريستي ديگر در ساير شهرهاي عراق عليه مجاهدين خلق اشاره نمود.
ü      در همان دوران، اعدامها و ترورهاي زيادي ، چه در داخل ايران (ترور د.كاظم سامي، داريوش فروهر و همسرش و ...) و چه در خارج از ايران عليه اعضاي اپوزيسيون ايراني (منجمله محمدحسين نقدي در ايتاليا، پروفسور كاظم رجوي در سوئيس، زهرا رجبي در تركيه، شاهپور بختيار در پاريس و ...) صورت گرفت كه توسط تيم‌هاي تروريستي رژيم ايران صورت گرفت. تصميم به نسل كشي مخالفان رژيم كه توسط خميني صورت گرفته بود در دوران رياست جمهوري رفسنجاني به اوج خود رسيد. رژيم كه توانسته بود سركوب و اختناق را بر جامعه حكمفرما بكند اكنون در پي آن بود كه تا مهمترين گام را عليه مخالفان خود بردارد. به اين منظور فتوايي كه در سال 1988 از جانب خميني عليه مجاهدين خلق صادر گرديد توسط رفسنجاني به اجراء درآمد و براساس آن بيش از 30 هزار زنداني سياسي در مدت دو ماه در داخل زندانها اعدام گرديدند. رفسنجاني به اين نيز اكتفا نكرد و در عزل منتظري، جانشين خميني كه عليه اين اعدامها اعلام موضع كرده بود ايفاي نقش نمود.
ü      از ديگر نقش‌هاي مهم رفسنجاني مي‌توان به نقش وي در پروژه اتمي اشاره نمود. بعداز شكست خميني در جنگ عليه عراق، رفسنجاني در يك اقدام راهبردي براي بقاي رژيم توليد سلاح اتمي را به خميني پيشنهاد و متعاقبا استارت دست‌يابي به بمب اتمي را زد. پروژه‌يي كه موجب شد بخش قابل توجهي از بودجه مملكت به اين پروژه نامشروع اختصاص يابد و فقر مردم ايران و مشكلات اقتصادي ممكلت به طور مضاعف افزايش دهد.
ü      در كارنامه رفسنجاني همچنين ثبت است كه علاوه بر اقدامات گسترده تروريستي در خارج از مرزهاي ايران، دو بار نيروهاي تحت‌امرش مرز‌هاي بين‌المللي ايران و عراق را نقض كرده و به نيروهاي اپوزيسيون ايران حمله نمودند كه اولي در مارس 1991 به ارتش آزاديبخش ملي در منطقه عمومي جلولا و ديگري در سال 1997 به مقر مركزي حزب دمكرات كردستان ايران واقع در شهر كويسنجق بود.
بعداز پايان دوره هشت ساله رياست جمهوري رفسنجاني در سال 1998 نقش رفسنجاني وارد مدار ديگري گرديد كه از هر نظر بدتر از گذشته بود. اين نقش كه با تضاد و جنگ قدرت پايان ناپذير بين وي و خامنه‌اي توام بود بيشترين زيان را براي مردم ايران و اپوزيسيون ايراني داشت. زيرا رفسنجاني در پوش مدره‌نمايي و مخالفت با ولي فقيه براي بقاي همين رژيم تلاش مي‌كرد. در واقع علت بنيادي خصومت اين زوج متضاد جدايي‌ناپذير اين بود كه رفسنجاني حاضر به تن دادن به ولايت فقيه خامنه‌اي نبود. در عين حال كه بر سر ادامه حاكميت و سركوب و كشتار مخالفان و غارت اموال مردم ايران اتفاق نظر داشتند.
واقعيت مهم اين جنگ قدرت اين است كه طرفين آن، از آنجا كه در كليه جنايتهاي اين رژيم سهيم بودند، عليرغم اختلافاتشان جدايي‌ناپذير بودند. به همين خاطر جنگ آنها از كادر حفظ نظام خارج نمي‌توانست باشد. در همين راستا بود كه خامنه‌اي در انتخابات سال 2013 توانست از طريق ”شوراي نگهبان” دست نشانده خود، صلاحيت رفسنجاني را رد و مانع از كانديداتوري وي گردد اما ناگزير و در ترس از قيام مردمي به انتخاب حسن روحاني كه از نزديكان رفسنجاني بود تن دهد. به اين ترتيب رفسنجاني طور رسمي مجددا به عنوان فرد شماره 2 رژيم در مقام رياست ”مجمع تشخيص مصلحت نظام” باقي ماند و براي بقاي اين رژيم ايفاي نقش نمود.
با مرگ رفسنجانی، ویترین مدره‌نمایی رژیم در هم شکست و مماشاتگران غرب يكي از افراد مورد علاقة خود را از دست دادند. به عبارت ديگر نخستين پيام مرگ رفسنجاني اين است كه تعادل دروني و بيروني رژيم از دست رفت و رژيم ايران در تماميت خود به سرنگوني‌اش نزديكتر شده است به‌خصوص كه تحولات صورت گرفته در سال 2016 نيز زنگ خطر تغيير اين رژيم را به صدا درآورده و رژيم خامنه‌اي را به وحشت انداخته‌ است. وحشت از قيام مردم و آمادگي هرچه بيشتر اپوزيسيون برانداز و آلترناتيو دمكراتيك اين رژيم.


No comments:

Post a Comment