Friday, January 26, 2018

قيام مردمي، زلزله سياسي در ايران

قيام مردمي، زلزله سياسي در ايران
عبدالرحمن مهابادي، نويسنده و تحليلگر سياسي
گام نخست از قيام توده‌يي اخير آنچنان تشنجي در درون حاكميت ملاها ايجاد كرده كه وقتي به ابعاد آن مي‌نگريم مشاهده مي‌كنيم قيامي كه فقط نخستين گام خود را برداشته تا چه ميزان سران اين رژيم را به وحشت انداخته است.
علي خامنه‌اي رهبر ملاهاي حاكم بر ايران بعداز اينكه در روز 12 دي‌ماه سراسيمه به صحنه آمده و در خصوص قيام اخير گفت كه ”حرفهايي دارم كه بعدا مي‌زنم”، يك هفته بعد به صحنه آمد و حرفهايش را زد كه مضمون حرفهايش اين بود كه ـ همچون محمدرضاشاه در بحبوحة قيام سال 1979 كه گفت پيام انقلاب شما را شنيدم، خطاب به مردم به جان آمده ايران (البته به سبك فريبكارانة آخوندي) گفت پيام شما را شنيدم. اما غافل از آنكه، شاه كه چنين گفت طولي نكشيد كه سرنگون شد و اندكي بعد نيز دق كرد و مرد.
خامنه‌اي در سخنراني‌اش به اين اعتراف كرد كه مجاهدين خلق در پشت قيام بوده و حتي گفت كه از چند ماه قبل آن را تدارك ديده‌اند و به اين ترتيب ناخواسته يكي از سناريو‌هاي تبليغاتي رژيمش را كه در خارج از مرزها مدعي بود مجاهدين در داخل جامعه ايران پايگاهي ندارند را بالكل سوزاند.
سخنراني خامنه‌اي يادآور خاطره‌يي شد نه از گذشته‌هاي بسيار دور، زماني كه مجاهدين در عراق در محاصره نيروهاي جنايتكار نوري مالكي بودند و محمود احمدي‌نژاد، رئيس جمهور وقت ملاها به بغداد سفر كرده بود در پاسخ سوال يكي از خبرنگاران گفته بود ”مگر چيزي از مجاهدين خلق باقي مانده است!”. اينكه كداميك از اين دو شق براي حرفهاي احمدي‌نژاد متصور است بماند! آيا مي‌خواست وانمود كند كه «مجاهدين ديگر موقعيتي در جامعه و معادلات سياسي ندارند» يا اينكه اشاره به «سناريوي قتل عام مجاهدين بود كه در دستور كار داشتند و مي‌خواستند نگذارند حتي يك نفر از آنان سالم عراق را ترك كنند.» بود اما به هر حال اكنون جهان و قبل از همه، مردم ايران به چشم مي‌بينند كه مجاهدين نه تنها مانده‌اند بلكه با انتقال پيروزمند از عراق به اروپا، آنچنان درسي به رژيم ملاها دادند كه قيام اخير، آغازگر گامهاي بلند ديگري است كه به زودي به سرنگوني رژيم‌ ملاها مي‌انجامد!

خامنه‌اي در سخنراني‌اش تلاش كرد به سبك سلف خود، خميني، اولا بين صفوف قيام جدايي انداخته و علت به صحنه آمدن بخشي از سيل عظيم مردم حاضر در صحنه قيام را ” مطالبات اقتصادي و معيشتي” مردم جلوه دهد و بخش ديگر را از مجاهدين خلق. در عين حال ولي فقيه آخوندها جرأت نكرد كه به هويت 50 شهيد قيام و نزديك به ده هزار دستگير شده اشاره كند. چون اگر مي‌كرد، قبل از هرچيز پيوند مستحكم مردم و مقاومت ايران در قيام برجسته مي‌شد و ريزش شتابان نيروهاي روحيه‌باخته‌اش را سرعت بيشتر مي‌بخشيد. سران اين رژيم تلاش كرده و مي‌كنند كه شمار شهدا و دستگيرشدگان را بسيار كم نشان دهند تا هم جلوي تاثيرگذاري خون اين شهيدان گرانقدر بر روحيه مردم را بگيرد و هم اينكه دستگيرشدگان را به دلائل مختلف كشتار نمايد. كمااينكه تا الان شماري از آنها در زندانهاي مخوف رژيم به شهادت رسيده‌اند.
از آثار ديگر قيام مي‌توان به تشديد جنگ گرگها اشاره‌ نمود. آخوند شياد، روحاني، در برابر ادعای باند مقابل که سیاستهای اقتصادی دولت روحانی را عامل انفجار و قیام معرفی می‌کنند گفت: بعضی‌ها فکر می‌کنند که مردم فقط اقتصاد می‌خواهند؛ یعنی آیا اگر الآن پول به‌اندازه کافی بدهیم دیگر تمام است و مردم چیز دیگری نمی‌خواهند؟!... اگر بگوییم پول می‌دهیم اما حق حرف زدن ندارید درست می‌شود؟ مگر آزادی و زندگی مردم را می‌شود با پول خرید؟ چرا آدرس غلط می‌دهیم و به‌ مردم توهین می‌کنیم؟ چرا می‌گوییم علت فریاد و اعتراض مردم وضع بد اقتصادی است؟».
حرف هر دو جناح رژيم در محتوا يكي است و مي‌خواهند صفوف مردم را تجزيه و سپس آنها را سركوب نمايند. زيرا جهانيان به چشم خود ديدند كه در اين قيام مردم با شعار ”اصلاح طلب، اصولگرا، ديگر تمام شد ماجرا” سرنگوني تماميت رژيم را هدف قرار دادند. به گفته نشريه فرانسوي فيگارو، ”مردم ایران امروز تنفر عمیقی نسبت به سران این رژیم دارند و میان 'اصلاح طلب' و 'محافظه کار' نیز دیگر تمایزی قائل نمی‌شوند. اعتراض‌های خیابانی ایران بنیادها و مشروعیت حکومت آخوندی را شدیداً به لرزه انداخته است”. روحاني شيادانه طوري حرف مي‌زند كه انگار شيفته و شيداي آزادي است. غافل از اينكه وي در طول حاكميت خود بيش از 4000 نفر را اعدام و در قيام اخير نيز خون بسياري را بر زمين ريخته و نزديك به ده هزار نفر را دستگير و روانه زندان كرده است. طبعا روند قيام هر دو جناح را جارو خواهد كرد و جنگ گرگها را تا آن زمان شدت بيشتري خواهد بخشيد.

مجلس ملاها نيز از چنين وضعيتي مستثي نيست. بعداز شروع قيام جناحهاي مختلف رژيم در مجلس نيز با هم درگير هستند. اخيرا محمدعلي بيرانوندي، نماينده رژيم در خرم‌آباد گفت: ”اگر برای جوانان كار ایجاد نكنیم و آرمانهای آنها را پاسخ ندهیم دیگران انگیزه پیكار در آنها ایجاد خواهند كرد”. وحشت رژيم از نيروهاي اصلي قيام، يعني زنان و به‌خصوص جوانان شجاع امري است كه هر روز بر دامنة آن افزوده مي‌شود.
حمايت جنايتكاراني همچون قاسم سليماني از رئيس قوة قضائيه ملاها نيز كه همچون امامان جمعه در شهرهاي ايران منصوب شخص خامنه‌اي بوده و سرنخ بسياري از جنايات، دزدي‌ها، فساد اخلاقي و مالي را در دست دارند، حاكي از اين واقعيت است كه اثرگزاري قيام، اين نيروي بسيار سركوبگر رژيم را نيز دستخوش درگيريهاي دروني كرده است. به گفته امام جمعه شهر همدان، در جریان قیام «حدود ۶۰دفتر امام جمعه مورد هجوم قرار گرفت».
اينجانب نمي‌دانم زلزله سياسي را با چه واحدي مي‌توان سنجيد اما به اعتقاد من، در اين قيام صداي شكستن استخوانهاي رژيم ملاها شنيده شد!


No comments:

Post a Comment