موقعيت
اپوزيسيون سازمان يافتهي ايران
در تحولات كنوني
اگر به صحنه سياسي
ايران در 38 سال گذشته نگاه بكنيم ميبينيم دو نيروي متخاصم همواره با هم در جنگ
بوده و تا به الان ادامه دارد: در يك طرف رژيم حاكم كه مطلقا ضد حاكميت مردمي و
ارزشهاي دمكراتيك است و در طرف ديگر، مردم تشنهي آزادي كه خواستهي آنها در
سازمان يافتهترين و بزرگترين نيروي سياسي مخالف آن، يعني سازمان مجاهدين خلق
ايران، متبلور مي باشد. در سال سوم حاكميت رژيم ديكتاتوري مذهبي، شوراي ملي مقاومت
ايران با محوريت سازمان مجاهدين، به عنوان آلترناتيو دمكراتيك اين رژيم شكل گرفت.
شورايي كه به گواهي تاريخ ديرپاترين ائتلاف سياسي در صحنه سياسي ايران بوده است.
خميني زماني كه هنوز
نمرده بود گفته بود كه دشمن اصلي ما ”نه امريكا، نه اسرائيل، نه شوروي و نه كردها”
بلكه همين ”مجاهدين” هستند كه در تهران حضور دارند. لذا فتوا عليه آنان صادر كرد
و ريختن خون آنها و سرقت اموالشان را بر
نيروهاي خود حلال نمود. قتل عام بيش از 30 هزار زنداني سياسي در نيمه دوم سال 1988
بارزترين نمونة آن است. جنايتي كه حتي جانشين خميني، حسينعلي منتظري آن را برنتافت
و عليه خميني به اعتراض برخاست و عزل از مسند جانشيني و بازداشت خانگي تا آخر عمر
را به جان خريد و با اين وحشيگري جنونآميز همسو نشد.
اكنون حدود 28 سال از
آن قتلعام ميگذرد و بدليل سياست مماشات دولتهاي غرب با رژيم اين پرونده ناگشوده
باقيمانده بود. پروندهيي كه گشودن آن ميتواند موجوديت اين رژيم را به طور جدي
به خطر بياندازد. زيرا عاملان و مسئولان آن هنوز قدرت حاكمه را در ايران در قبضة
خود دارند.
اين واقعيت است كه
ماهيت و سياست اين رژيم بعداز مرگ خميني در سال 1989 در سركوب و اعدام و تروريسم و
كشتار در اشكال مختلف، امتداد همان سياست ضدبشري تا به امروز است.
بعداز نوشيدن جام زهر
توافقنامه اتمي بين رژيم و دولتهاي غرب، بيش از هر زمان ديگري ضروري مينمايد پروندههاي
قتلها و كشتارها و جنايت عليه بشريت در ايران گشوده شود و عاملان و مسئولان آن به عدالت
سپرده شوند. كاري كه خانم مريم رجوي، رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران در گردهمايي
بزرگ ايرانيان در 19 ژوئيه آن را تحت نام ” جنبش دادخواهي زندانيان قتل عام شده در
سال 1988” اعلام نمود و در سطح بینالمللی «کمیته عدالت برای قربانیان قتلعام سال
1988» در ژنو، آغاز کار خود را اعلام نمود. يك كمپين جهاني نه تنها در رابطه با
اين قتل عام، بلكه براي برچيدن ماشين شكنجه و اعدام اين رژيم است كه روزانه زندانيان
را شكنجه ميدهد و وحشيانه اعدام و حلقآويز ميكند.
در گامهاي رو به جلوي
چنين جنبشي، و در پيوند با تحولات جديد بينالمللي و منطقهيي، روز شنبه 26 نوامبر2016
جلسهیی زیر عنوان «فراخوان به عدالت، محاكمه عاملان جنايت عليه بشريت در ايران و سوریه»
در حضور خانم مریم رجوی و با شرکت شماری از شخصیتهای سیاسی و حقوقدانان برجسته فرانسوي
و اروپايي و نمايندگان كشورهاي منطقه و شماری از مسئولان اپوزيسيون سوريه در پاريس
برگزار شد.
خانم رجوی در اين
كنفرانس سیاست آمریکا طی 16سال گذشته را سیاستی فاجعه بار برای مردم ایران و منطقه
خواند که بیشترین کمک را به نظام ولایت فقیه کرده است. وی در ادامه افزود: ”با آغاز
به کار دولت جدید، مردم و مقاومت ایران و ملتهای منطقه انتظار دارند که در سیاست آمریکا
تجدید نظر شود”.
در جبهه مقابل، سران
رژيم ايران دورة باراك اوباما را براي رژيمشان ”دوران طلايي” و كابينه دونالد
ترامپ را ”كابينه وحشت” براي خود اعلام كردهاند. پيام اين واكنش رژيم را ميتواند
در اين خلاصه نمود كه دستاوردهاي بادآورده رژيم در دوران اوباما در دوران جديدي كه
آغاز شده بر باد خواهد رفت.
خانم رجوی همچنين در
سخنرانياش در اين كنفرانس گفت: ”در بحران کنونی منطقه، هر راه حلی برای پایان دادن
نهايي بهجنگ و ناامنی و مشخصاً مسأله داعش، در گرو پایاندادن به دخالتهای رژیم
در منطقه و به ویژه در سوریه است”.
خانم رجوي ضمن اشاره
به اينكه، بايد پرونده جنایتهای جنگی در خلال جنگ هشت ساله خمینی، اعدام جریانوار
هموطنان اعم از فارس و كرد و عرب و بلوچ و سني و شيعه و پيروان ساير اديان و مذاهب
و ماجراي قتلهاي زنجيرهيي در دهه 70 بايد كه گشوده شوند گفت: ”اکنون خامنهای بیش
از همیشه، قدرت پوسیده خود را به کشتار مردم سوریه گره زده است. ما و مردممان در
کنار ملت شجاع و سرفراز سوریه ایستادهایم. ما خود را شهروندان حلب خونفشان میدانیم. حلب که مظهر رنج و پایداری جهان بشری
است، دوباره آزاد و آباد بهپا خواهد خاست. سوریه در قلبهای مردم جهان جا دارد و
بیتردید پیروز و آزاد خواهد شد”.
اكنون
مقاومت ايران با اتكاء به رنج و از خودگذشتگي خود و خلقش، بيش از هر زمان ديگر،
قوي و نيرومند بوده و در يك مبارزه خستگيناپذير و طولاني توانسته حقانيت و
مشروعيت و اعتبار خود را در سطح جهاني
به اثبات برساند و جهاني در كنار خود داشته باشد. رمز چنين موفقيتي البته جز اين
نيست كه چيزي را براي ”خود” نميخواهد و ميخواهد همه چيز را براي ”خلق”خود به دست
بياورد.
در
پرتوي چنين حقانيت و مسيري است كه جوانان وطن، زنان و مردان ايراني دسته دسته به
صفوف اين مقاومت ميپيوندند كه حضور شماری از زندانیان سیاسی
از بند رسته و جوانان و نیروهای مجاهدین در داخل کشور در اين كنفرانس نمودي از
چنين تابلويي است. آنها هركدام بخشهاي مختلفي از جامعه ايران و بهخصوص زندانيان
مقاوم را نمايندگي ميكردند كه اميد خود را در سيماي چنين سازماني و در زير چتر
”مريم رجوي” جستجو ميكنند.
No comments:
Post a Comment