Friday, August 31, 2018

قتل عام زندانيان سياسي در ايران، چرا؟


قتل عام زندانيان سياسي در ايران، چرا؟
عبدالرحمن مهابادي، نويسنده و تحليلگر سياسي
در سال 1979 وقتي خميني به ناحق بر مسند قدرت نشست، فكر نمي‌كرد كسي باشد در برابرش بايستد. از اين رو سرمست از فرصت بادآورده‌، به سبك سلف ِخود، به فكر خلافت ِمطلقة فقيه افتاد و اقدام به زمينه‌سازي براي كشورگشايي‌ نمود. اما چنين رؤيايي بسيار زودگذر بود. زيرا از همان ابتدا يك نيروي جوان و انقلابي را در برابر خودش يافت كه عزم جزم كرده بود عليه اين جريان مخوف تازه به دوران رسيده آخوندها بايستد. نيرويي كه عليرغم ضربات مرگبار كه از جانب رژيم محمدرضاشاه متحمل شده بود اما اكنون به يمن وجود تنها بازمانده مركزيت سازمان، يعني مسعود رجوي بازسازي شده و با سرنگوني رژيم شاه مورد استقبال گسترده مردم ايران و به‌خصوص جوانان قرار گرفته بود. وي كه خود به مدت هفت سال تا روزهاي پاياني رژيم شاه در زندان بود و حكم اعدام گرفته بود اكنون، هم مي‌بايست اين پروژه خطير را عليه جريان آخوندها به پيش ببرد و هم پروژه بازسازي تشكيلات سازمان و رهبري هوادارانش را.
بنابراين نخستين و يگانه تهديد و مانعي كه خميني بر سر راه داشت سازماني بود كه مسعود رجوي مسئول اول آن بود. خميني و آخوندها وقتي با جريان رشد يابندة مجاهدين روبرو شدند ابتدا مي‌خواستند با دادن امتيازات و بخشش(!) مناصب بالا آنها را به زير چتر خود بكشند. اما چون ديدند اهل سازش بر سر حاكميت و منافع مردم خود نيستند تصميم گرفتند آنها را از سر راه بردارند. براي اين منظور خميني برخلاف وعده‌هاي مكرر قبلي‌اش، خود شخصا اقدام به حذف كانديداتوري آقاي مسعود رجوي در نخستين دوره رياست جمهوري بعداز سرنگوني شاه نمود و متعاقبا راه سركوب و كشتار مجاهدين را در پيش گرفت.

اگرچه در اين رويارويي چهل سالة اين دو نيروي متخاصم بسياري تحولات صورت گرفته و اكنون به نقطه پايان خود نزديك مي‌شود، اما قتل عام زندانيان سياسي در سال 1988 جايگاه ويژه‌يي در كارنامه سراسر جنايت اين رژيم دارد. سي سال قبل در چنين ايامي، بيش از سي هزار زنداني سياسي مجاهد و مبارز در درون زندانهاي رژيم ملاها در مدت دو الي سه ماه قتل عام شدند. به گفته كارشناسان و متخصصين امر، اين یکی از فجیع‌ترین مصادیق جنایت علیه بشریت بعد از جنگ جهانی دوم است. جنايتي كه شنيدن جزئيات آن قلب‌ها را به طپش مي‌اندازد!
اصلي‌ترين فتاوي و اظهارات ملاهاي حاكم بر ايران كه مبناي چنين كشتارهايي بوده و همه جناحهاي دروني اين رژيم را شامل مي‌شود به قرار زير است:
·        آخوند ملاحسنی نماینده خمینی در ارومیه: «حضرت امام خمینی (ره) در جواب برخی از رؤسای دادگاههای انقلاب فرمودند: اگر یک میلیون نفر هم باشند، یک‌شبه دستور می‌دهم همه اینها را به رگبار ببندند و قتل‌عام کنند» (روزنامه حیات‌نو‌ـ 3دی 79).
·        آخوند محمدی گیلانی، حاکم شرع و ریاست دادگاه‌های انقلاب اسلامی: «طبق قرآن حکم هواداران مجاهدین این است: كشتن به شدیدترین وجه، حلق آویزکردن به فضاحت‌بار ترین حالت ممکن و بریدن دست راست و پای چپ ... بنا به فتوای خمینی می‌توانیم زیر شکنجه، جان زندانیان را بگیریم و هیچ نیازی به محاکمه هم نیست». (روز ۲۹ شهریور ۶۰)
·        علي اكبر هاشمي رفسنجاني: «حکم مجاهدين چهار چیز است: اول این‌که کشته شوند. دوم سر به‌دار شوند، سوم قطع دست راست و پای چپ و چهارم این‌که از جامعه جدا شوند». (نمایش جمعه در روز دهم مهرماه ۶۰)
·        فلاحيان، معاون وزارت اطلاعات آخوندها: هركس مي‌گفت سازمان مجاهدين را قبول دارد اعدام مي‌كرديم. (سايت خزر 27 تيرماه 1396). اگر ما آنها را نمي‌كشتيم كه ديگر كشوري وجود نداشت. اين حرف من نيست. حرف امام (خميني) است. (خبرگزاري فارس 28 مرداد 1396).
·        حسن غفوري فرد، از وزاري پيشين آخوندها: در جمع دوستان و جمع خصوصي خودمان مي‌گفتيم يك به يك به يك مجاهدين را بكشيم مملكت درست مي‌شود!
·        آخوند احمدي شاهرودي: كساني كه پافشاري سر موضع داشتند حكمشان اعدام بود و ما هم حكم را اجرا كرديم. البته ما حكم نداديم بلكه تشخيص موضوع و مصداق كرديم. در واقع حكم اصلي از سمت امام بود... (خبرگزاري تسنيم 17 مرداد 96)

اما خميني در سال 1988 بر همه فتاوي قبلي خود و ساير آخوندها مهر تأييد گذاشت و در آن آمده است : ”... کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند... رحم بر محاربین ساده‌اندیشی‌است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا، از اصول تردید‌ناپذیر نظام اسلامی ا‌ست. امیدوارم با خشم و کینة انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهدة آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند «اشداء علی‌الکفار» باشند...”. وي در پاسخ به سؤالات موسوي اردبيلي، رئيس ديوان عالي كشور مي‌نويسد: ”در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پرونده‌ها در هر صورت که حکم سریع‌تر انجام گردد، همان مورد نظر است”.

با اين فتاوي شايد بتوان تصور كرد كه در زندانهاي رژيم ايران چه خبر بوده است. اما واقعيت اين است كه تصور كردن يا حتي شنيدن اخبار آن نسبت به واقعيت‌هاي اين قتل عام بسيار ناچيز است. چرا؟

اين قتل‌عام توسط رهبران يك حكومت مذهبي ِآميخته به عنصر قدرت‌پرستي مفرط صورت گرفته كه ابعاد و اعماق آن خارج از تصور بشريت است. در بسياري گزارشات موثق از اين جنايت آمده كه زندانيان به صورت دسته جمعي با رگبار مسلسل قتل عام شده و به طور ضربتي و مخفيانه در گورهاي دسته‌جمعي مدفون شدند. گزارشات ديگري مستند به اين است كه در اين قتل‌عام حتي كودكان بسياري نيز در داخل زندانها زنده بگور شده‌اند. گزارشات ديگري حكايت از اين دارد كه اين قتل عام، خاص تهران يا مراكز استانها نبوده، بلكه كليه شهرها و روستاهاي ايران را در برگرفته است. رضا ملك، معاون سابق وزارت اطلاعات ضمن اذعان به قتل عام بيش از 30 هزار زنداني سياسي در آن هفته‌ها، در نامه‌يي به دبيركل سازمان ملل نوشته است: ”در ايران بيش از 170 تا 190 گور دستجمعي وجود دارد”.
علی ربیعی وزیر کار حسن روحاني، رئيس جمهور فعلي ملاها خاطرات رعب‌آور و عجیبی را در زندگی خود با خونسردی تعریف میکند. وي مي‌گويد: ”در استان آذربايجان تعدادی را دستگیر کردیم. باید آن‌ها را برای حضور در دادگاه از راه شهرآستارا به استان گیلان می‌فرستادیم. نگهبان و محافظ به اندازه کافی نداشتیم. همه دستگيرشدگان را در تابوت خوابانیدیم و در ِتابوت‌ها را میخ زدیم و با کامیون اعزام‌شان کردیم. زمانی که در مقصد در ِتابوت‌ها را باز کردند همه به علت خفگی مرده بودند!”.

ماهيت ضدانساني رژيم ديكتاتوري حاكم به گونه‌يي است كه سران كنوني اين رژيم نيز به وقوع اين قتل عام اذعان مي‌كنند و اين لكه ننگي بر جامعه بشريت معاصر است كه تاكنون اين رژيم و مقامات ريز و درشت آن را در رابطه با اين جنايت عليه بشريت مورد حسابرسي قرار نداده است!
آنچه تماشايي و در عين حال تهوع‌آور است اظهارات مقامات اين رژيم است كه ادعا مي‌كنند در ايران زنداني سياسي نداريم! (محمد جواد لاريجاني، دبير ستاد حقوق بشر قوة قضائيه. خبرگزاري دولتي ايلنا 4 ژوئيه 2017). محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه رژيم ملاها نيز در مصاحبه با تلويزيون بي بي اس امريكا مي‌گويد: ”هيچ كسي را در ايران به خاطر عقيده‌اش زنداني نمي‌كنيم!”.
دو سال قبل در گردهمايي سالانه مقاومت ايران، خانم مريم رجوي، رئيس جمهور برگزيده شوراي ملي مقاومت ايران جنبش دادخواهي زندانيان قتل عام شده در سال 1988 را اعلام و جامعه بين‌المللي را براي گشودن اين پرونده و محاكمه عاملان و مسئولان اين جنايت فراخواند. اين جنبش در داخل ايران به طور گسترده‌يي از جانب مردم ايران مورد استقبال قرار گرفت و اين امر انتخابات دور دوازدهم ملاها را به گونه‌يي دگرگون ساخت كه مهندسي آن توسط خامنه‌اي را به شكست كشانيد و موجب گرديد كه ابراهيم رئيسي نتواند بر مسند رياست جمهوري ملاها قرار گيرد. زيرا وي يكي از اعضاي كميته‌ سه نفره‌يي بود كه اين جنايت بزرگ را به اجرا گذاشتند!

در پرتوي چنين رويارويي 40 ساله و در ادامه چنين بازتابي از جنبش دادخواهي بود قيام مردم ايران، بلافاصله از خواسته‌هاي معيشتي به يك خواسته سياسي يعني سرنگوني رژيم ملاها ارتقاء مي‌يافت. قيامي كه در پيوند با خون شهيدان قتل عام شده 1988 و مقاومت ايران اكنون صحنه سياسي ايران را دگرگون و جهاني را به حمايت از خود برانگيخته‌است. واقعيت اين است كه قیام امروز مردم ایران ادامه مسیر همان قهرمانان است که به خميني و بازماندگانش «نه» گفتند و جان خود را فدیه آزادی مردم ایران کردند.
قيام مردم ايران اگر فاقد چنين پشتوانةيي مي‌بود تا الان سركوب مي‌شد و به خاموشي گراييده بود. اگر غير اين بود چه لزومي داشت كه به موازات قيام، سران اين رژيم از ولي فقيه و رئيس جمهور و رؤساي سه قوه تا نمايندگان مجلس و فرماندهان سپاه و خلاصه مقامات لشكري و كشوري به صحنه بيايند و اعلام كنند كه مجاهدين در پشت اين قيام هستند و اين مجاهدين هستند كه به موضعگيري‌ها و سياست‌ها و استراتژي امريكا و ديگر كشورها سمت و سوي ضد رژيم ملاها داده‌اند!
واقعيت اين است نيرويي كه خميني و بازماندگانش در تلاش بودند آن را از روي كره زمين حذف كنند اكنون به يمن ريشه‌دار بودن آن، تبديل به درخت تنومندي شده كه جهانيان به حمايت واداشته است. نيرويي كه از هر نظر يك «آلترناتيو واقعي» براي رژيم ملاهاست. با ساختار و تشكيلات و تجارب و برنامه و قدرت اداره‌كنندگي مكفي و حمايتي گسترده در داخل و خارج ايران. هم از اين روست كه رژيم ملاها بر تلاشها و توطئه‌چيني‌هاي خود براي ضربه زدن به آن، در آلباني و اروپا و امريكا افزوده است كه تنها در پرتوي چنين روند قانونمندي است كه توطئه‌ها و طرح‌هاي تروريستي خنثي و با دستگيري تروريستهاي اعزامي اين رژيم در آلباني، اروپا و امريكا شكست بزرگتري براي ملاها به ثبت رسيده است.

اگر تا قبل از اين مي‌توانست با سهولت اين نيرو را در عراق مورد حمله زميني و تروريستي و موشكي قرار دهد و براي نمونه در 1 سپتامبر 2013 آنها را در كمپ اشرف قتل عام كند، اكنون همان نيروي ِتحت محاصرة ديروزي در عراق، تبديل به بازيگر اصلي و تعيين كننده در تحولات ايران بدل گردد و دور نيست كه به زودي از جانب دولتها به رسميت شناخته شود!
سخن آخر،

اكنون وقت آن فرا رسيده كه جامعه جهاني، به وظيفة انساني و تاريخي خود عمل نموده و به خواسته‌هاي كارزار بين‌المللي دادخواهي قتل عام شدگان، براي يك تحقيق مستقل از سوي سازمان ملل و پايان بخشيدن به مصونيت مقامات دست‌انداركار قتل عام زندانيان سياسي در سال 1988 اقدام نمايند. خواسته‌يي كه در كنفرانس بين‌المللي آنلاين 25 آگوست جوامع ايراني در 20 پايتخت و شهر مهم اروپا و امريكاي شمالي اعلام گرديد.

No comments:

Post a Comment